شهدای بوشهر

Memories of Bushir Martyrs

شهدای بوشهر

Memories of Bushir Martyrs

شهدای بوشهر

سردار جنگهای نامنظم شهید علیرضا ماهینی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

من کرببلا را چو خزان دیدم و رفتم

دوشنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۶، ۰۳:۲۷ ق.ظ

من کرببلا را چو خزان دیدم و رفتم / چون مرغ شب از داغ تو نالیدم و رفتم

در کرببلا زینت آغوش نبی را / آوردم و غلطیده بخون دیدم و رفتم

ممکن چو نشد حنجر پاک تو ببوسم / آن حنجر پر خون تو بوسیدم و رفتم

ای باغ که داری تو بسی گل بگلستان / این خرمن گل را بتو بخشیدم و رفتم

یاد آمدم آن روز که گفتی جگرم سوخت / چشم از تن صد چاک تو پوشیدم و رفتم

چون همره ما هست سر غرقه بخونت / من یاد لب تشنه تو بودم و رفتم

بگسست اگر دشمن دون ریشه دین را / با موی پریشان همه سنجیدم و رفتم

بس کن تو دگر کاه ربائی سخن خود / من یک گلی از گلشن دین چیدم و رفتم

«شاعر ناشناس»
  • آزاده بوشهری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی