با فتوکپی شناسنامه برادرش به جبهه رفت

خاطره ای از شهید عبدالکریم افتخارکار:
عبدالکریم چهارمین فرزند من بود و تا کلاس پنجم دبستان بیشتر درس نخواند البته بعدها در جبهه تا کلاس اول دبیرستان بصورت جهشی درس را ادامه داد. پسر بسیار خوش اخلاق و فرمانبری بود و اکثر کارهای ما را در خانه او انجام می داد. از یازده سالگی می خواست به جبهه برود، اما چون کم سن و سال بود، با او موافقت نکردند و او هم مجبور شد با استفاده از فتوکپی شناسنامه ی برادرش به جبهه برود.
کریم چند بار به جبهه اعزام شد، در چهارمین بار که به جبهه رفت، پس از انجام عملیات کربلای 4 حدود 12 روز مرخصی داشت اما 6 روز بیشتر نتوانست طاقت بیاورد و زودتر از موعد به منطقه رفت. در این مدت خیلی کوتاه، همیشه توی خودش بود و حتی میلی به خوردن غذا هم نداشت.
قبل از رفتن هم 6 قطعه عکس به من داد و گفت: «اگر بچه های مسجد توحید آمدند، عکس ها را به بچه ها بده». در واقع این موضوع به قبل از آخرین اعزام او برمی گشت که بعد آن در پنجمین اعزامش به جبهه ، برای شرکت در عملیات کربلای 5 به منطقه رفت و شهید شد. او حتی سفارش کرد که اگر من شهید شدم در بوشهر و در کنار همرزمانم دفنم کنید.
- ۹۶/۰۵/۱۲