شهدای بوشهر

Memories of Bushir Martyrs

شهدای بوشهر

Memories of Bushir Martyrs

شهدای بوشهر

سردار جنگهای نامنظم شهید علیرضا ماهینی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

«زهرا گونزالس» بانوی رهیافته آمریکایی

سه شنبه, ۱۸ مهر ۱۳۹۶، ۰۳:۰۸ ق.ظ

زهرا گونزالس

 

«زهرا گونزالس» بانوی مسلمان و نو شیعه آمریکایی نحوه مسلمان شدن خود را این گونه توضیح می دهد:

۱۲ یا ۱۳ ساله بودم که مادرم به دین اسلام گروید. پیش از آن ما کاتولیک بودیم و من در مدارس کاتولیکی درس می خواندم. بعد از اسلام آوردن مادرم، او ما (من و برادران و خواهرانم) را نیز بدون هیچ اجباری به اسلام دعوت کرد و ما همگی به عشق و علاقه خود مسلمان شدیم. از آن به بعد همواره با پوشیدن روسری، در انظار ظاهر می شدم...

درست یادم هست که روز آغاز سال تحصیلی بود. من به کلاس اول راهنمایی می رفتم و اولین بار بود که می خواستم با روسری به محیط آموزشی بروم. بارها خود را در آینه مشاهده کردم و از اینکه روسری ام به رنگ آسمان است، بسیار شاد بودم. می خواستم با دوستانم هم این شادی را تقسیم کنم. فکر می کردم همگی از نوع پوشش من لذت می برند.

اتوبوس مدرسه رسیده بود و من آخرین نفری بودم که سوار شدم. از همین اتوبوسهای زرد بزرگ که همیشه برای سرویس مدرسه استفاده می شود. از داخل سرویس سر و صدا و هلهه شادی بچه ها شنیده می شد. همین که وارد اتوبوس شدم و چشم بچه ها به من افتاد، ناگهان برای مدتی سکوت بر اتوبوس حکم فرما شد. یکی فریاد زد که «اینو ببینید، چی سرش گذاشته». یکی دیگر از بچه ها به طرف من آشغال پرتاب کرد، دیگری حرفهای رکیک نثارم کرد…

می خواستم فرار کنم، اما راننده اتوبوس در را بست و گفت: «بشین». پایم بسیار سنگین شده بود و یارای حرکت به سمت صندلی را نداشت. همان دو یا سه قدم به سمت صندلی برایم به اندازه یک سال طول کشید. بالاخره بر روی یکی از صندلیها در ردیف جلوی اتوبوس نشستم. همچنان فحاشیها و پرتاب اشیاء به سمت خودم را حس می کردم و می شنیدم، ولی به روی خود نمی آوردم. به مدرسه که رسیدم، احساس کردم روسری ام خیس شده، بعدها یکی از دوستانم گفت که بچه ها در سرویس و در طول راه، یکی یکی به سمت من می آمده اند و به روسریم آب دهان می انداخته اند.

این داستان هر روز برای من تکرار می شد و من مجبور بودم برای خود دو یا سه روسری به مدرسه بیاورم تا پس از پرتابهای آب دهان از طرف دانش آموزان، دومی یا سومی را سر کنم.

آیا از یادآوری این قضایا ناراحت می شوید؟

ما رایت الا جمیلا ، مگر من از حضرت زینب (سلام الله علیها) بالاترم؟ هرگز، او با آن همه سختی، مصائب کربلاء را زیبا می دید، حال من بیایم و از اینکه به وظیفه مسلمانیم عمل کرده ام ناراحت باشم؟ از اینکه می بینم در ایران تعداد زیادی از زنان و دختران اهتمام جدی ای به حجاب و پوشش خود ندارند، دلم به درد می آید.

«با حجاب»

 

برای مطالعه «حجاب» لطفاً اینجا را کلیک کنید.

  • آزاده بوشهری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی