عشق و علاقه خاصی به امام داشت
خاطره ای از شهید رضاعلی (خداخواست) شکریان
با خداخواست در راهنمایی و رانندگی ثبت نام کردیم و گواهینامه گرفتیم و پس از مدتی در تعلیمات رانندگی شروع به کار کردیم. آن موقع روزی ۱۵ تومان به ما می دادند. البته مزد اصلی ما ۲۰ تومان بود ولی 5 تومان آن را بخاطر ماشین و نصب تابلو کم می کردند. من و خداخواست حدود سه سال در تعلیمات رانندگی به عنوان مربی کار کردیم تا اینکه سال ۱۳۵۹ از راه رسید و حرکتهای انقلاب در بوشهر با تظاهرات پی در پی مردم، سرعت بیشتری به خود گرفت.
در این سالها من و خداخواست به همراه تعدادی دیگر از دوستان یک شب در میان، در منازل یکدیگر جمع می شدیم و به نوارهای مذهبی و انقلابی، از جمله نوار سخنرانی سال 1342 حضرت امام گوش می کردیم و آن را تکثیر می نمودیم و به دوستان مورد اعتماد می دادیم.
خداخواست عشق و علاقه خاصی به امام داشت و دوست داشت برای مردم کار مفید انجام دهد، بدون آنکه حتی یک ریال پول از آنها بگیرد. ایشان بارها به من می گفت: «رضاجان، در تعلیمات رانندگی که کار می کنی، در قبال پولی که از مردم می گیری، خدا را در نظر بگیر و به آنها خوب یاد بده».
شهید دوره برق کشی را طی کرده بود و در بعضی از منازل به درخواست صاحبخانه، کار برق کشی انجام می داد. او از خانواده هایی که می شناخت و می دانست وضعیت مالی خوبی ندارند اصلاً پولی نمی گرفت. از آنهایی که مبلغی به عنوان دستمزد دریافت می کرد نیز بسیار جزیی و ناچیز بود. خداخواست این وجوه را برای امرار معاش خانواده می گذاشت.
راوی: «برادر شهید رضاعلی (خداخواست) شکریان»
برای مطالعه «خاطرات برادران شهدا» لطفاً اینجا را کلیک کنید.
- ۹۶/۰۵/۳۰