باز آمد یاد یاران / یاد
شیران، جان نثاران
آسمان پر ستاره / لاله
های پاره پاره
یادم آید جنگ و جبهه / آن شب
تاریک حمله
نوجوانی ساده بودم / تازه
هفده ساله بودم
شاد و خرم چست و چابک / جان
به کف بنهاده بودم
عشق میهن در سرم بود / جامه
ی خاکی تنم بود
قدّ رعنا مثل یک سرو / تیز
پنجه همچو یک ببر
می پریدم چون پرنده / همچو
آهوی دونده
خصم دون در روبرویم / حفظ
میهن آبرویم
یادم آید آن زمانه / دشمن
آمد پشت خانه
در لب اروند، یاران / ماه
بهمن بود و باران
نهر پر از آب و قایق / مملو
از مردان عاشق
یاد مولا بود آن شب / به چه
زیبا بود آن شب
زیر نخلستان خرما / لشکری
آماده، شیدا
عده ای تنها به سجده / عده
ای یک جا نشسته
چون ندا آمد که بر پا / جملگی
گشته مهیّا
جنگ و غوغا بود آن شب / شور
بر پا بود آن شب
رمز ما، فرمان حمله / نام
زهرا بود آن شب
تا که یا زهرا شنیدم / یا علی
گفتم پریدم
کول کردم کوله پشتم / اسلحه
محکم به مُشتم
مثل یک درنده چالاک / پای
کوبیدم سر خاک
دل زدم دریا چو یک بط / در نور
دیدم لب شط
دامن تاریکی شام / سرخ
شد از تیر رسّام
خیس آب این جامه و تن / بر سرم
باران آهن
آب و دشمن در دو سویم / کل دنیا
رو برویم
یادم آمد رزم حیدر / اَلاَمان
، اللهُ اکبر
با خدایم عهد بستم / خطّ
دشمن را شکستم
من زدم در شب شبیخون / حمله
بردم بر صفِ دون
چرتشان را پاره کردم / بعثیان
بیچاره کردم
دشمن بی دین و ایمان / هر کجا
گشته گریزان
شب چراغان از منور / لرزش
تانک و نفربر
یک طرف برج کمین بود / یک طرف
میدانِ مینِ بود
مثل شاهین پرنده / مثل
طوفان وزنده
قلب رهبر شاد کردیم / فاو
را آزاد کردیم
صبح شد خورشید هویدا / گشت
آتش دشت و دریا
تانک و توپ و خمسه خمسه / میگ
و میراژِ فرانسه
پاتک دشمن شروع شد / دشت
و دریا زیر و رو شد
بر سر شیران ایران / ریخت
ترکش همچو باران
در غروب آمد سیاهی / گازهای
شیمیایی
دشمنِ ترسویِ نا اهل / پخش
کرد اعصاب و خَردل
مرد و مردی زیر گِل شد / آسمان
گویا خجل شد
دشت پَرپَر شد ز لاله / خاک
شد قبر ستاره
گوشه ای دیدم، دلِ خاک / قد رعنا
گشته صد چاک
رنگ و رویش ارغوانی / موج
می زد از جوانی
چهره اش شد آسمانی / بر لبش
راز نهانی
رفت، اما جاودان شد / سرور
کلّ جهان شد
قهرمان شد / قهرمان
شد
«شاعر ناشناس»
برای
مطالعه «اشعار شهادت» لطفاً اینجا را کلیک کنید.