آیا از ایرانیان در حماسه عاشورا حضور داشتند؟

آیا از ایرانیان در حماسه عاشورا حضور داشتند؟ چه کسانی از ایرانیان در لشگر حق و چه کسانی در لشگر باطل بودند؟ آیا نام و نشان و زندگی نامهای از ایشان در دسترس است؟...
پاسخ
پیش از ورود به بحث اصلی بیان نکاتی لازم به نظر میرسد:
1) در سال 61 هجری برابر با قیام امام حسین (علیه السلام) هنوز مردم ایران با ابعاد فضایل اهل بیت (علیهم السلام) آشنایی نداشتند و بیشتر تحت تأثیر اوضاع فرهنگی، سیاسی و اجتماعی جامعه آن زمان بودند که بر اساس سیاست خلفا اداره میشد. بهعلاوه، بنای امام حسین (علیه السلام) بر این نبود که با لشکری که دارای آرایش نظامی و جنگی است، به سوی عراق حرکت کند، تا این سؤال پیش آید که چرا ایرانیان به کمک امام حسین (علیه السلام) نشتافتند، وگرنه ایرانیان از دیرباز در زمره موالیان اهل بیت بوده و همواره خوش درخشیدهاند. شاهد این امر که مردم ایران دلباخته اهل بیت بوده و هستند، این است که بعد از شهادت امام حسین (علیه السلام) که مردم با مظلومیت امام و جنایات یزید آشنا شدند، ایرانیانی در قیام مختار که به عنوان خونخواهی امام حسین (علیه السلام) صورت گرفت، شرکت نمودند.
2) بخشی بزرگ از حماسه و شور و جانفشانی در صحنه پایداری عاشورا، از آن موالیان است، چه وابستگان به بنی هاشم که همراه با اهل بیت (علیهم السلام) از مدینه به کربلا آمده بودند و چه وابستگان به قبایل اصحاب امام حسین (علیه السلام) که از کوفه اعزام شده بودند. برخی از موالی حاضر در میدان کربلا همان ایرانیان ساکن کوفهاند.
3) واژه «مولی» و «موالی» و «موالیان» در معانی مختلفی چون: «هم پیمان» و یا «بسته» به قبیله آمده است، نه در مفاهیمی مانند «غلام» و «برده» که در ترجمههای عامیانه به چشم میآید. اخیراً که به مسائل تاریخی با رویکردی کاوشگرانهتر نگریسته میشود، توجه بدین مفهوم بیشتر دیده میشود و چنانکه علامه شعرانی نیز در ترجمه «نفس المهموم»، اثر ارزنده شیخ عباس قمی، مینویسد: «مولی را در این کتاب به معنای «بسته» ترجمه میکنیم. موالی جمع «مولی» به بستگان یعنی کسی که عرب نیست و یا به یکی از قبایل عرب بسته میشود و یا پیمان میبندد و آن طایفه ملزم میشدند که او را حفظ کنند و میراث او برند و اگر جنایتی کند، غرامتش را بپردازند که در فقه نیز ولاء عتق و جریره گویند».
با این همه، واژه یاد شده شامل غیر اعراب است، چه ایرانیان ساکن در سرزمینهای اسلامی و چه رومیان و عبریان و سیاه پوستان آفریقایی. امّا چون ایرانیان بیشترین جمعیّت موالی ساکن کوفه را تشکیل میدادند، منظور از «موالی» که در منابع تاریخی مربوط به حماسه عاشورا دیده میشود، غالباً شامل ایرانیان است، مگر کسانی که به برخی قراین چون داشتن پسوندی خاص و یا ویژگی ظاهری مانند «اسود» بودن که غالباً شامل سیاه پوستان آفریقایی تبار است، شناخته میشوند.
بنابر تحقیق و جستوجو در برخی کتابهای تاریخی و مقاتل، سخن از کسانی است که احتمال ایرانی بودن آنها وجود دارد که در حماسه جاوید عاشورا، نقشی ماندگار داشتهاند که البته نام برخی از آنان در منابع کهن موجود است و برخی نیز در منابع دوران صفویّه مانند بحارالأنوار و تنی چند هم در کتابهای پس از آن که غالباً خالی از پژوهشاند. در این نوشته، تنها به ذکر نام کسانی که احتمال ایرانی بودن آنها وجود دارد و در بعضی کتابهای مورد دسترس از آنها نام برده شده، بسنده میشود. و درستی یا نادرستی آن نیازمند تحقیق و وقت بیشتر در منابع تاریخی میباشد که از حوصله این نوشته خارج است.
1) اَسلَم بن عَمرو
مورّخان متأخّر او را از موالیان امام حسین (علیه السلام) دانستهاند. پدرش از ترکان ایران بود. اسلم همراه با کاروان اباعبدالله الحسین (علیه السلام) به کربلا میآید و به میدان میآید و رجز میخواند:
أمیری حسین و نعم الأمیر
سرور فؤاد البشیر النذیر
«امیر من حسین است و چه نیکو سالاری است، مایه شادمانی دل رسول خدا است».
البته خوارزمی که از مقتل نویسان متقدم است نیز درباره جوانی ترک سخن به میان میآورد، بدون این که نام او را ذکر کند: «پس جوانی تُرک برای نبرد به میدان میآید که قاری قرآن کریم است و به زبان عربی آگاه است و او از موالی و بستگان به حسین بن علی است... او میجنگد، مجروح میشود و به زمین میافتد. امام حسین (علیه السلام) بر سر بالین وى آمد. او چشم گشود و با دیدن حضرت تبسّمى کرد و آن گاه به سوى پروردگار خویش شتافت».
2) رافع بن عبدالله همراه مسلم ازدى
گرچه نام رافع بیشتر در کتابهای پس از «بحارالأنوار» آمده است، اما حسام الدین حمید محلی (متوفای 652ق) در کتاب «الحدائق الوردیة فی مناقب أئمة الزیدیة» از شخصی با نام رافع که وابسته به مسلم بن کثیر ازدی است نام میبرد. با این حال، مآخذ کهن و حتی منابع دوران صفویه، بویژه آثار مرحوم علامه مجلسی نامی از او برده نمیشود. بنابر گفته برخی کتابهای تاریخی متأخر، رافع وابسته به قبیله أزد و همراه مسلم ازدی است. روز عاشورا به اردوی امام حسین (علیه السلام) میپیوندد. «مسلم ازدی» کمی پیش از ظهر عاشورا به شهادت میرسد. رافع بعد از نماز ظهر و پس از شهادت «حبیب بن مظاهر»، به شهادت میرسد.
3) زاهر بن عمرو کندی
زاهر تربیت شده مکتب شیعی و آزاد شده «عمرو بن حمق خزاعی» است. «محمد بن سنان زاهری»، محدّث معروف شیعی، از نسل او است. وقتی عمرو بن حمق به دست معاویه به شهادت میرسد، زاهر جنازهاش را دفن میکند. به سال شصت هجری برای انجام حج به مکه میرود، امام حسین (علیه السلام) را ملاقات میکند، از عزم آن حضرت برای سفر به عراق آگاهی مییابد. او که شوق جهاد با منحرفان و شهادت در راه معبود را از دوران بسیار دور در مکتب سرخ علوی، از صحابی بزرگ «عمرو بن حمق خزاعی» به نیکی آموخته است، بیدرنگ به کاروان امام حسین (علیه السلام) میپیوندد و به سوی کربلا حرکت میکند. او در نبردی دلاورانه، در اولین هجوم لشکر یزید به شهادت میرسد.
4) فیروزان
شخصی به نام فیروزان یا پیروزان، از یاران ایرانی امام حسین (علیه السلام) بود که در کربلا به شهادت رسید، اگرچه در منابع کهن رجالی از او نشانی نیست. وی به سلک مسلمانان در آمده و غلام امام حسن مجتبی (علیه السلام) و سپس فرزندش عبدالله شد. او همراه کاروان حسینی به کربلا شتافته و در روز عاشورا که نوبت به عبدالله رسید به کمک عبدالله شتافت. البته فراموش نشود که تمامی کتابهایی که از او نام بردهاند، غیر از «روضة الشهداء» کاشفی سبزواری، جزو تواریخ متأخر محسوب میشوند. احتمالاً آوردن این نام در شمار شهدای کربلا از دوره صفویه به بعد انجام گرفته باشد.
5) نصر بن أبی نیزر
از دیگر افرادی که در برخی کتابهای تاریخی با عنوان «أبناء بعض ملوک الأعاجم» (نوادگان پادشاهان عجم) نام بردهاند و با توجه به نکات اولیه بحث، احتمال ایرانی بودن آن وجود دارد؛ نصر بن ابى نیزر است. وى از خدمتگزاران و یاران امام على، امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) به شمار میرفت. او در کودکى به دست پیامبر (صلی الله علیه و آله) اسلام آورد و به آن حضرت و نیز امام على (علیه السلام) و فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و فرزندان آن دو بزرگوار خدمت کرد. نصر جنگجویى شجاع بود. او همراه امام حسین (علیه السلام) از مکه به کربلا آمد و با دشمنان ایشان به نبرد پرداخت و به شهادت رسید.
«اسلام کوئست»
- ۹۶/۰۷/۰۸