با اجازه علیرضا در خط مقدم ماندیم
خاطرات سردار شهید علیرضا ماهینی (قسمت یازدهم)
در کرخه نور و طراح مستقر بودیم. فرصتی دست داد تا علیرضا و نیروهای تحت امرش جهت مرخصی چند روزه به عقب برگردند....
من به اتفاق سه چهار نفر از دوستان با اجازه علیرضا در خط مقدم ماندیم. پس از گذشت مدتی تعدادی نیرو به فرماندهی یکی از بچه های تهران وارد منطقه شدند. این فرمانده بعد از اینکه متوجه شد ما از نیروهای شهید ماهینی هستیم، بسیار احترام و تکریم کرد، تا آنجا که در کوچکترین مسائل با ما مشورت می نمود. وقتی علت را از او پرسیدیم، گفت: «شما نیروهای علیرضا ماهینی، با تجربه و کاردان هستید».
علیرضا در ستاد جنگهای نامنظم، از ارزش و جایگاه بالایی برخوردار بود. بچه های قم و تهران می گفتند: «ما می خواهیم با علیرضا ماهینی باشیم». بچه های مشهد وقتی به منطقه جنوب می آمدند، سؤال می کردند که شهید ماهینی کدام منطقه است؟ پس از متوجه شدن، راهی همان منطقه می شدند. همرزمان ایشان هیچگاه حاضر نبودند لحظه ای از او دور شوند. (ادامه دارد)
«یکی از همرزمان سردار شهید علیرضا ماهینی»
برای مطالعه «خاطرات شهید ماهینی» لطفاً اینجا را کلیک کنید.
- ۹۶/۰۷/۰۷