بمبهای خوشهای زماندار زیر هواپیماها
خاطرات خلبانان دفاع مقدس
در اولین روز مرداد ماه 1367، وقتی که ایران قطع نامهی 598 را پذیرفته بود، من با چند نفر از همکاران جلوی محوطهی گردان پرواز ایستاده بودیم. صدای هواپیماهای غریبه به گوشمان رسید. هر یک به نقطهای در آسمان نگاه کردیم تا آنها را پیدا کنیم...
یکی از خلبانها یک فروند میراژ را نشان داد که در ارتفاع پایین به سمت آشیانهها پرواز میکرد. همه به منظور حفاظت از جان، به سرعت در گوشهای سنگر گرفتیم. هواپیما رفت و خبری نشد. فکر کردیم از پایگاه عکاسی کرده باشند. دقایقی بعد صدای انفجارهای پیاپی از سمت آشیانهها و مناطق عملیاتی به گوش رسید. فهمیدیم بمبهای خوشهای زماندار را در منطقهی وسیعی از اطراف و زیر هواپیماهای پارک شده در آشیانهها فرو ریخته است.
شرایط بحرانی به وجود آمده بود. هر آن امکان داشت تعدادی از فانتومهای پر از بنزین و مهمات به کوهی از آتش بدل شوند. عدهای از کارکنان از جان گذشته، با دست به پاکسازی بمبهای کوچک پرداختند و عدهای با وسایل ابتدایی این کار را انجام دادند.
یکی از خلبانها نیز هواپیمایی را روشن کرد و با افزایش قدرت موتور باعث شد با فشار باد اگزوز بمبها از زیر هواپیماها و تجهیزات دور شوند. گروهی دیگر از کارکنان با تفنگ ژ3 به سوی بمبهایی که از تجهیزات فاصله داشتند، شلیک و آنها را منفجر میکردند.
ساعتی بعد خبر رسید سایت رادار سوباشی همدان با هدف گیری لیزری به شدت بمباران شده و رادار از کار افتاده است. تازه فهمیدم هدف نیروی هوایی عراق از زدن پایگاه خنثی سازی مقابله هوایی برای انهدام رادار بوده است که در حمایت از منافقان در عملیات مرصاد صورت گرفت. روح نوزده شهید این واقعهی تلخ شاد باد.
راوی: «رضا اینانلو»
برای مطالعه «خاطرات خلبانان» لطفاً اینجا را کلیک کنید.
- ۹۶/۰۸/۰۷