شماره چهار مواظب باش
صبح اول وقت چهارشنبه دوم مهر، پایگاه کرکوک را بمباران کردیم. دسته های قبل از ما پایگاه را زده بودند و از آن دود بلند می شد. هواپیمای شماره 3 سروان شریفی راد بود و موقع برگشت با فاصله از من پشت سرم می آمد...
حدود بیست کیلومتر از پایگاه کرکوک فاصله گرفته بودیم که شریفی راد گفت: «شماره چهار مواظب خودت باش، دو میگ دشمن پشت سرت هستند». از آینه های داخل هواپیما پهلوهایم را نگاه کردم ولی هواپیماهای عراقی را ندیدم.
شریفی راد یک دفعه داد زد: «بچرخ به چپ». بلافاصله چرخیدم. موشکی از کنارم رد شد. به مسیر برگشته و پرواز را ادامه دادم. چند لحظه بعد شریفی دوباره گفت: «به چپ بچرخ»، چرخیدم و موشک فضا را شکافت و رد شد. ناگهان شریفی راد فریاد زد:«زدمش، زدمش»، یک ساعت و پانزده دقیقه بعد صحیح و سالم در پایگاه فرود آمدیم.
وقتی می خواستم فرود بیایم از بعضی جاهای شهر و پایگاه دود بلند می شد. پرسیدم: «چی شده؟». یکی از بچه ها گفت: «هواپیماهای عراقی پایگاه را بمباران کردند». پدافند هوایی پایگاه موفق شده بود یکی از هواپیماهای سوخو 22 را روی پایگاه هدف قرار دهد. خلبان عراقی خودش را پرتاب کرده و داخل پایگاه فرود آمده بود. حسن حسین زاده (شهید) که افسر کاروان بود، زود خودش را به او رسانده و خلبان را دستگیر کرده بود.
حسین زاده می گفت: «خلبان عراقی قبل از رسیدنم موقعیت پایگاه کرکوک را از روی نقشه همراهش کند و جویده بود. وقتی برگ بازجویی او را خواندم فهمیدم سرگرد است و از کرکوک بلند شده». در جواب بیشتر سؤال ها گفته بود خسته است و خوابش می آید.
راوی: «سرهنگ صمد بالازاده»
برای مطالعه «خاطرات خلبانان» لطفاً اینجا را کلیک کنید.
- ۹۶/۰۸/۱۹