علیرضا نظر دیگری داشت
خاطرات سردار شهید علیرضا ماهینی (قسمت بیست و هفتم)
در منطقه ای به نام «طراح» در اوایل تیر ماه 1360 مستقر شده بودیم. فاصله ما تا دشمن ۱۲۰۰ متر بود، قرار بود در آنجا عملیات کنیم. میدان مین چند سال قبل در مسیرمان قرار داشت که در اوایل جنگ در آن مین کار گذاشته بودند. برای انجام این عملیات، کارشناسان مختلفی آمدند و اکثر آنها در این که میدان را با اژدر بنگال (نوعی سلاح) باز کنند، متفق القول بودند، ولی علیرضا نظر دیگری داشت...
نظر علیرضا این بود که بچه های تخریب مینها را جمع آوری کنند، زیرا انفجار مینها از طریق اژدر بنگال، باعث ایجاد سر و صدای زیاد می شد و دشمن از نقشه ما آگاه می گردید و قبل از آن که به خط برسیم، ممکن بود فرار کند یا مسائل دیگری پیش بیاید.
بنابراین رزمندگان برای جمع آوری مینها آماده شدند. تعدادی از بچه های تخریب یک ساعت قبل از شروع عملیات حرکت کردند تا محور را باز کنند. وارد میدان مین شدند و با علامت قراردادی، اعلام کردند که محور باز شده است.
هنگامی که بچه ها به میدان رسیدند، آنها آخرین مینها را جمع می کردند. بچه های تخریب مینها را داخل کلاه آهنی گذاشته بودند تا آن را برگردانند و تا آخرین نقطه محور پاکسازی شود. در این لحظه، یکی از بچه ها که مینها در دستش بود، پایش در گودالی فرو رفت و مینها روی زمین افتادن و پخش شدند و چند تا از بچه ها زخمی شدند. کسانی که زخمی شده بودند، می گفتند نگذارید محوری که به این سختی باز شده، بسته شود و عزم آنها برای عملیات راسخ تر شده بود.
«یکی از همرزمان سردار شهید علیرضا ماهینی»
برای مطالعه «خاطرات شهید ماهینی» لطفاً اینجا را کلیک کنید.
- ۹۶/۰۷/۲۳