
خاطره ای از شهید عبدالکریم افتخارکار:
همیشه او را برای رفتن به جبهه تشویق می کردم. یک بار به برازجان رفته بود، به من سفارش کرد که اگر خبری از اعزام شد، حتماً مرا خبردار کن. وقتی زمان اعزام فرا رسید ، زنگ زدم و عبدالکریم را خبردار کردم، سریع آمد و به جبهه رفت.
کم کم زمزمه هایی به گوشمان رسید که عبدالکریم شهید شده است. بعضی می گفتند: «اسیر شده» و بعضی هم می گفتند: «شهید شده». در نهایت در نماز جمعه بود که خبر شهادت عبدالکریم به گوشم رسید. مردم باید بدانند که ما چیزی بهتر از انقلاب ، رهبری و شهدا نداریم و باید این نعمتها را با جان و دل حفظ کنیم.

خاطرات آزادگان دفاع مقدس:
عراقی ها در زمستان به ما آب داغ نمی دادند و آب گرم کنی هم بود که همیشه خراب بود. نفت هم برای گرم کردن آب به اندازه کافی نمی دادند بلکه به اندازه ای می دادند که مثلاً از صد و پنجاه نفر که می خواستند به حمام بروند، به هر نفر، هر ده روز یک پیت حلب آب گرم بیشتر نمی رسید، که جواب استحمام بچه ها را نمی داد.
لذا بچه ها سیم های چراغ ها یا لوله های قدیمی را که در حیاط بود، با گذاشتن نگهبان، بیرون می کشیدند و با استفاده از آن ها و قطعات حلبی، المنت درست می کردند.
این سیم را داخل سطل آب می انداختند و سطل آب را جوش می آوردند، که البته همه ی این کارها با دلهره و نگهبانی انجام می گرفت. چون گاهی نگهبان عراقی سر می رسید و می گفت: «این آب داغ را از کجا آورده اید؟».
گاهی وقت ها المنت را می گرفتند و می گفتند: «مال کیه؟». می گفتیم: «هیچ کس». با تعجب می گفت: «بابا من این را در این آسایشگاه پیدا کرده ام. باید بگویید مال کیه؟». ما هم می گفتیم: «ما چه می دانیم مال چه کسی است؟».

عملیات ثارالله در تاریخ 1361/5/15 در منطقه عملیاتی قصرشیرین آغاز شد که در پی عملیات رمضان و پی بردن به آرایش نظامی نیروهای عراق عملیات محدود ثارالله به منظور ایجاد تاکتیک مناسب و تازه برای ادامه نبرد با دشمن در پیش گرفته شد.
این عملیات که با رمز «یا ثارالله ادرکنی» در منطقه قصر شیرین و با همکاری نیروهایی از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی انجام گرفت ضمن انهدام چندین تانک و نفربر و کشته شدن 290 نفر کشته و زخمی از نیروهای عراقی توانست بخشی از ارتقاعات منطقه را آزاد کند.
سحرگاه نیمه مرداد 1361 رزمندگان اسلام، عملیاتی را برای آزادسازی چند ارتفاع استراتژیک در محور قصرشیرین در حوالی پاسگاههای «پیروزخان» و «قلعه سفید» عراق آغاز کردند.
این عملیات در ساعت ۴:۳۰ بامداد انجام شد و در آن، دو گردان از تیپهای «حمزه» و «المهدی» سپاه پاسداران با پشتیبانی یک گردان تانک از تیپ ۲ زرهی سرپل ذهاب شرکت داشتند.
در این عملیات که با هدف تأمین جاده قصرشیرین به سرپل ذهاب منطقه «قلعه بدرلی» تا «پیروزخان» و از پنج محور صورت گرفت، دو ارتفاع مهم و استراتژیک ایران از اشغال نیروهای عراقی آزاد شد و جاده قصرشیرین سرپل ذهاب نیز از زیر دید و تیر دشمن بیرون آمد و امنیت آن کاملاً تأمین شد.

ای پرستوی رها، برگشته ای / ای غریبه آشنا، برگشته ای
باز بستی سوی دشت عاشقی / باز هم در شهر ما، برگشته ای
وه ، چه شوری داشتی روز سفر / از چه اینک بی صدا ، برگشته ای
سالها در انتظارت بوده ایم / ای عزیز با وفا ، برگشته ای
آمدی تا بغضهامان بشکفد / مثل باغ لاله ها ، برگشته ای
ای پرنده ، ای کبوتر، ای شهید / گو که امروز از کجا ، برگشته ای
خوش رسیدی، مهلتی تا بوسمت / تو که از دشت بلا ، برگشته ای
باز هم برخیز و تکبیری بگو / ای که از باغ خدا ، برگشته ای
اشک، غربت، گریه، غم، اندوه و من / در میان خانه تا برگشته ای
پرچم لبیک در دست تو بود / از چه با دست جدا ، برگشته ای
استخوانت بوی اکبر می دهد / تو مگر از کربلا ، برگشته ای
«سید حبیب حبیب پور»
قسمت اول:
بی شک نوع و شیوه پوشش هر ملتی بر اساس فرهنگ و جهان بینی آنها استوار است که تجلی آن در پوشش آنها به وضوح دیده میشود. درباره ایرانیان نیز همین طور بوده و هست. اما باید دانست که پوشش ایرانیان به ویژه بانوان ایرانی از دوران پیش از اسلام، بنابر شرایط و بینشی که داشتند، بسیار خاص بوده است. چنانکه بررسیها نشان میدهد، پوشش تمام بدن در دورههای مختلف تاریخی این سرزمین به ویژه زنان یک حقیقت مسلم بوده و بی شک هیچگاه ایرانیان در برهنگی به سر نمیبردند.
ویل دورانت درباره پوشش زنان ایران قبل از اسلام سخنان زیادی دارد. به طوری که معتقد بود این پوشش کامل و آراسته به نوعی ریشه به وجود آمدن حجاب در دنیا بوده است. جالب اینکه در تمام آثار به دست آمده در فلات ایران برای زنان و مردان ایرانی رداها و پوششهای بلندی ثبت شده که تمام بدن را میپوشاند.
به همین خاطر ایرانیان که از اقوام قدیم ساکن در کره زمین بودند، از گذشتههای دور به برخی ویژگیهای خوب شهره بودند، چنانکه در برخی از کتابهای تاریخ درباره مردم ایران زمین گفته شده از سجایای اخلاقی ایرانیان که در گزارشهای مورخان ثبت شده میتوان به شجاعت، پاکدامنی، راستگویی، اعتدال، نجابت و پوشش زنان و مردان اشاره کرد.
درباره زنان ایرانی قبل از اسلام که عموما پیرو آیین زرتشت بودند، گفته شده که آنها اغلب با پوشش کامل در محلهای عمومی رفت و آمد میکردند. در آثار برجای مانده از زنان ایرانی در زمانهای قدیم، همچون مادها و پس از آن به وضوح نشان داده شده که زنان پوشش کاملی داشتند که شامل پیراهن بلند چین دار، شلوار، چادر و شنلی روی لباسها بوده که این پوشش در زمان هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان نیز در میان ایرانیان عمومیت داشته است.
درباره پوشش ایرانیان و به ویژه زنان ایرانی میتوان از منابع یونانی که با ایران تعاملات گوناگون داشته نیز استفاده کرد. در برخی از این منابع آمده است که زنان پارسی با لباسی کاملاً پوشیده در انظار ظاهر میشدند و حتی نجابت مردان پارسی نیز دست کمی از زنان آنها نداشته است. آنان برهنه بودن و یا باز گذاشتن هر یک از قسمتهای بدن را شرم آور و خلاف ادب میشمردند و به همین جهت سرتاپای ایشان با سربند (کلاه) و پاپوش پوشیده بود.
این پوشش در میان ایرانیان به صورتی فراگیر بوده که گفته شده خشایارشا، پادشاه هخامنشی، از همسرش خواست که در روز جشن ازدواج بدون پوشش حضور یابد. اما این زن حاضر به انجام این کار نشد و با این که میدانست در صورت تخلف از دستور شاه، شانس ملکه ایران شدن را از دست خواهد داد، اما این دستور را که مغایر با عفت میدانست، نپذیرفت و خشایارشاه نیز او را از دربار خود بیرون کرد. (ادامه دارد)

خاطره ای از شهید عبدالکریم افتخارکار:
یک روز اکثر بچه ها از خانه بیرون رفته بودند و من تک و تنها در منزل نشسته بودم. تا ساعت 12 شب به تلویزیون نگاه می کردم و با خودم گله می کردم که من این همه بچه بزرگ کردم، اما الان یکی پیشم نیست.
کم کم به خواب رفتم، در عالم خواب بود که عبدالکریم را دیدم تا با تعدادی از همرزمانش در اتاق نشسته است و در حال میوه خوردن بودند. به او گفتم: «اینها کی هستند؟». گفت: «مگر نگفتی که تنها هستی، آمده ایم کنارت تا تنها نباشی».

خاطرات دفاع مقدس:
گردان جعفر طیار راهی کردستان بود. عملیات کربلای 4 در انتظار قربانیان عاشق ثارالله (علیه السلام) چشم به جاده داشت. کریم اهوازی نیز حضور داشت.
آن شب گلوله ای به پیشانی اش اصابت نمود. یک باره به حالت سجده بر روی زمین افتاد. نور مهتاب بر پیکرش می تابید اما هیچ کس فکر نمی کرد که او در این سجده ی خون رنگ به لقا حق رسیده است. برای ساعتها آن جا ماند و رهروان بی آن که لحظه ای تأمل کنند به گمان این که در حال نجوای شبانه خویش است از آن جا گذشتند.