خاطرات سردار شهید علیرضا ماهینی (قسمت هفتم)
در منطقه طراح بودیم، در هیجدهم تیرماه سال 1360 حدود ساعت ۱۱ یا ۱۲ ظهر بود که قرار شد تا به همراه علیرضا برای شناسایی وضعیت و خاکریز دشمن راهی شویم...
خاطرات سردار شهید علیرضا ماهینی (قسمت هفتم)
در منطقه طراح بودیم، در هیجدهم تیرماه سال 1360 حدود ساعت ۱۱ یا ۱۲ ظهر بود که قرار شد تا به همراه علیرضا برای شناسایی وضعیت و خاکریز دشمن راهی شویم...
پنجشنبه
3 / مهرماه / 1359
15 / ذیقعده / 1400
25 / سپتامبر / 1980
شب گذشته چند فروند میگ عراقی به حریم هوایی بوشهر حمله کردند که طی آن 2 میگ سرنگون شد و شهر در خاموشی به سر می برد. طی این گزارش یکی از میگ ها در جزیره خارگ سقوط کرد و سه چترباز عراقی خود را از میگ ها به خارج پرتاب کردند و بسیج مستضعفان به جستجوی چتربازان مشغول هستند.
«روزنامه کیهان مورخه 1359/7/3»
با خدا جا در دل اهل ولا دارد حسین / هر طرف روی آوری صد کربلا دارد حسین
ما به دشت کربلا از او مزاری دیده ایم / در دل هر شیعه یک صحن و سرا دارد حسین
قتلگاهش کعبه و آب فراتش زمزم است / بلکه صد زمزم روان در چشم ما دارد حسین
این شنیدی هست قرآن زینت هر خانه ای / جا چو قرآن در تمام خانه ها دارد حسین
جای قرآن و حسین در سینه ی پیغمبر است / بلکه جا بر روی دوش مصطفی دارد حسین
تشنه لب شد کشته و جاری ز چشم شیعیان / تا قیامت چشمه ی آب بقا دارد حسین
در هجوم نیزه ها حق را عبادت می کند / به چه خوش در موج خون حال دعا دارد حسین
شمر را در قتلگه قول شفاعت می دهد / تا چه حد آقایی و لطف و عطا دارد حسین
زیر چوب خیزران آوای قرآن بشنود / گفتگو با دوست در طشت طلا دارد حسین
قتلگاهش مروه و سعیش چهل منزل تمام / بین طشت زر صفایی با صفا دارد حسین
ذره ای از تربتش درد دو عالم را دواست / بهر درد عالم خلقت دوا دارد حسین
«شاعر ناشناس»
گفته می شود که در روز عاشورا در صحنه کربلا زعفر جنی و یارانش به کمک امام حسین (علیه السلام) شتافتند، اما امام حسین (علیه السلام) به دلایلی که یکی از آنها دیده نشدن جنیان توسط افراد دشمن بود، اجازه نبرد ندادند. اما می دانیم که حضرت علی (علیه السلام) و یارانش در جنگی به نام نصیبین با جنیان جنگیدند، این دو مطلب با هم منافات ندارد؟ ....
خاطرات سردار شهید علیرضا ماهینی (قسمت ششم)
با یاری خداوند و همت بچه ها و علیرضا، با کمی امکانات و مشکلات، توانستیم دهلاویه را از لوث وجود بعثیها پاک کنیم. پس از پایان عملیات در منطقه دهلاویه استقرار پیدا کردیم.اما با این حال ساعت ۲ بعد از ظهر، در گرمایی طاقت فرسای خوزستان، از طرف نیروهای باقی مانده و تانکهای پراکنده عراقی به سمت ما تیراندازی می شد....
چهارشنبه
2 / مهرماه / 1359
14 / ذیقعده / 1400
24 / سپتامبر / 1980
هزاران نفر از ساکنین جزیره خارک در پی حمله هوایی دشمن توسط موتور لنج هایی که از بوشهر به این جزیره رفتند، شهر خود را ترک کردند.
به این ترتیب جزیره خارک خالی از سکنه شد و کار تخلیه این جزیره از مردم که از چهارشنبه شب آغاز شده بود ساعاتی پس از بامداد پنجشنبه پایان گرفت و اهالی خارک به اماکنی که از قبل برایشان در نظر گرفته شده بود انتقال یافتند.
«روزنامه کیهان مورخه 1359/7/5»
برای مطالعه «روز شمار دفاع مقدس بوشهر» لطفاً اینجا را کلیک کنید.
یوسف زهرا، ز شما پُر شدم / تا که اسیر تو شدم، حُر شدم
از دل دشمن به سویت پر زدم / آمدم و حلقه بر این در زدم
آمده ام تا که قبولم کنی / خاک ره آل رسولم کنی
حرّ پشیمان توام یا حسین / دست به دامان توام یا حسین
یک نگه افکن همه هستم بگیر / ای پسر فاطمه دستم بگیر
روز نخستین به تو دل باختم / در دل من بودی و نشناختم
دست نیاز من و دامان تو / کوه گناه من و غفران تو
ناله ی العفو بُوَد بر لبم / تا صف محشر خجل از زینبم
روی علی اکبر تو دیدنی است / دست علمدار تو بوسیدنی است
مهر تو کُلّ آبروی من است / هستی من خون گلوی من است
چه می شود کشته ی راهت شوم / خاک قدم های سپاهت شوم
حرّ ریاحی به درت آمده / فطرس بی بال و پرت آمده
با نگه خویش کمالم بده / وز کرم خود پر و بالم بده
بال من از تیغه ی شمشیرهاست / سینه ی تنگم سپر تیرهاست
مقتل خون، اوج کمال من است / تیر محبت پر و بال من است
بال بده، فطرس دیگر شوم / طوطی گهواره ی اصغر شوم
«شاعر ناشناس»