خاطرات سردار شهید علیرضا ماهینی (قسمت سوم)
بعد از عملیات طریق القدس، ستاد جنگهای نامنظم در سپاه ادغام شد و قرار شد ما از طریق بسیج به جبهه اعزام شویم....
خاطرات پزشکان دفاع مقدس
چون من تنها متخصص اعصاب بودم، کار نورولوژیست و روانپزشک را هم در شهر باید انجام می دادم. یک روز به من خبر دادند، در بخش داخلی یک رزمنده آورده اند که بی قراری می کند و هیچ کس نمی تواند کنترلش کند و ما فکر می کنیم حالت روانی پیدا کرده و از من به عنوان مشاوره دعوت کردند که به کمک شان بروم...
فصل عزا آمد و دل غم گرفت / خیمه دل بوی محرم گرفت
زهره منظومه زهرا حسین / کشته افتاده به صحرا حسین
دست صبا زلف تو را شانه کرد / بر سر نی خنده مستانه کرد
چیست لب خشک و ترک خورده ات / چشمه ای از زخم نمک خورده ات
روشنی خلوت شبهای من / بوسه بزن بر تب لبهای من
تا ز غم غربت تو تب کنم / یاد پریشانی زینب کنم
آه از آن لحظه که بر سینه ات / بوسه نشاندند لب تیرها
آه از آن لحظه که بر پیکرت / زخم کشیدند به شمشیرها
آه از آن لحظه که اصغر شکفت / در هدف چشم کمانگیرها
آه از آن لحظه که سجاد شد / همنفس ناله زنجیرها
قوم به حج رفته به حج رفته اند / بی تو در این بادیه کج رفته اند
کعبه تویی کعبه به جز سنگ نیست / آینه ای مثل تو بی رنگ نیست
آینه رهگذر صوفیان / سنگ نصیب گذر کوفیان
کوفه دم از مهر و وفا می زدند / شام تو را سنگ جفا می زدند
کوفه اگر آینه ات را شکست / شام از این واقعه طرفی نبست
کوفه اگر تیغ و تبرزین شود / شام اگر یکسره آذین شود
مرگ اگر اسب مرا زین کند / خون مرا تیغ تو تضمین کند
آتش پرهیز نبرد مرا / تیغ اجل نیز نبرد مرا
بی سر و سامان توام یا حسین / دست به دامان تو ام یا حسین
جان علی سلسله بندم مکن / گردم از خاک بلندم مکن
عاقبت این عشق هلاکم کند / در گذر کوی تو خاکم کند
تربت تو بوی خدا می دهد / بوی حضور شهدا می دهد
مشعر حق عزم منا کرده ای / کعبه ی شش گوشه بنا کرده ای
تیر تنت را به مصاف آمدست / تیغ سرت را به طواف آمدست
چیست شفابخش دل ریش ما / مرحم زخم و غم و تشویش ما
چیست به جز یاد گل روی تو / سجده به محراب دو ابروی تو
بر سر نی زلف رها کرده ای / با جگر شیعه چه ها کرده ای
باز که هنگامه برانگیختی / بر جگر شیعه نمک ریختی
کو کفنی تا که بپوشم تنت / تا گیرم دامنه ی دامنت
«محمدرضا آغاسی»
مسیر حرکت کاروان امام حسین (علیه السلام) از مدینه تا کربلا به چه صورت بوده است؟ مگر در این مسیر، کوفه جلوتر از کربلا نیست؟ مگر امام حسین (علیه السلام) قصد نداشتند به کوفه بروند؟ پس چه طور سر از کربلا که تقریباً هفتاد کیلومتر بالاتر از کوفه قرار دارد، در آوردند؟...
خاطرات سردار شهید علیرضا ماهینی (قسمت دوم)
ساعت دو بعد از ظهر بود که پاتک (ضد حمله) عراقیها جهت باز پس گیری منطقه شروع شد. یادم می آید که ارتش در آن موقعیت و زمان بسیار حساسی، ما را با توپخانه یاری نکرد....
خاطرات دفاع مقدس
تیپ ثارالله را به خاطر عملیاتی به منطقه ی گیلان غرب فرستاده بودند. فصل پاییز، باران و سرما و لرزش بدن بود. بعضی اوقات باران به قدری شدت می گرفت که چند پتو مقابل در ورودی سنگر می انداختیم تا آب وارد سنگر نشود.
یکی از روزهایی که برای نماز خواندن برخاسته بودیم، صدای اذان فضا را پر کرد. اما صدا مشکوک و نامأنوس به گوش می رسید.
شخصی را فرستادیم که بفهمد چه کسی در حال اذان گفتن است، اما رفت و برگشت و در حالی که متعجب بود، گفت: «صدا می آید اما مؤذن نیست».
یکی از بچه ها سیم بلندگو را دنبال کرد و متوجه شد که مؤذن از شدت سرما به زیر پتو رفته و در حال اذان گفتن است. به همین دلیل آن رزمنده نتوانسته بود وی را در چادر تبلیغات ببیند.
راوی: «ابوالفضل کارآمد»
در سینه مان حسینیه هایی مکرم است
هر شب برای روضه ات آقا محرم است
ما پای شعر محتشمت سینه زن شدیم
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
سرهای ما چه قابل اگر بشکند حسین
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
این رستخیز سینه زدن هاست کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
هر دیده ای که گریه کند در غمت حسین
یک چشم او مطابق صد چشمه زمزم است
با یاد لحظه ای که علم خورده بر زمین
ما گریه می کنیم به هر جا که پرچم است
بی خود نمی دهند به کسی اشک، این ثواب
مخصوص دیده ای است که با دوست محرم است
هر گوشه ای به داغ تو مشغول و باز هم
عالم برای روضه ی داغ شما کم است
ما را چه ارزشی است، به این چند قطره اشک
جایی که روضه خوان عزای تو آدم است
«شاعر ناشناس»
من اسلاوا هستم از اهالی استان سیبری در جنوب غربی روسیه. من یک مسیحی ارتودکس بودم که فقط یک یا دوبار به کلیسا رفته بودم که دفعه اول برای مراسم تعمید خودم بود و دفعه دیگر را به خاطر ندارم اما بعد از اقامت در انگلستان من تبدیل به یک مسیحی پورتستان شدم که در تمامی مراسمها شرکت می کردم و حتی عضو گروه کر شدم....