شهدای بوشهر

Memories of Bushir Martyrs

شهدای بوشهر

Memories of Bushir Martyrs

شهدای بوشهر

سردار جنگهای نامنظم شهید علیرضا ماهینی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

۱۵۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۶ ثبت شده است

۲۰
شهریور


به وضوح می توانم روزی را که در مسجد الاظهر در کاریو رسما مسلمان شدم، به یاد آورم. من مستقیم از ایالت کانکتیکات (ایالت متحده) به آنجا رسیدم، ولی آنچه مقدمه ای برای آن روز بود، هم چنان به عنوان یک امر ناخودآگاه و تلاشی مداوم برای خداوند باقی مانده است...

  • آزاده بوشهری
۱۹
شهریور


شهید مهران محمدی

  • آزاده بوشهری
۱۹
شهریور


شهید ناصر میرسنجری


یادم می آید با پنج مینی بوس به سمت اهواز حرکت کردیم. ناصر عده ای را جدا کرد و به مینی بوس جهاد که آخر همه قرار داشت، برد. راننده ی آن مینی بوس پیرمردی بود که خیلی تند رانندگی می کرد. ناصر پیش او رفت و به آرامی به ایشان گفت: «کمی آهسته برو، این ماشین بیت المال امانت دست ماست، اشکال ندارد که کمی دیرتر برسیم».

‏شب به اهواز رسیدیم و مشغول عزاداری شدیم و گروه نوحه خوانی تشکیل دادیم. بچه ها گرد ما جمع می شدند و به مراسم سینه زنی ما علاقه نشان می دادند. حال و هوای عجیبی داشتیم. شب سوم، عزاداری ما خیلی گرم شد. در آن شب، ناصر با صدایی رسا ‏و پر سوز و گداز، عاشقانه مدیحه سرایی می کرد و بچه ها را  دلسوزانه به اتحاد و همبستگی دعوت می نمود.

‏وقتی برادران به ناصر می گفتند: «امشب، شب عاشورا است»، او می گفت: «هر شب، شب عاشوراست». ‏ناصر فردی خاشع و فروتن بود. مدت زیادی در منطقه خدمت کرده و عملیات های سختی انجام داده بود. 

راوی: «همرزم شهید ناصر میرسنجری»

 

برای مطالعه «خاطرات همرزمان شهدا» لطفاً اینجا را کلیک کنید.


  • آزاده بوشهری
۱۹
شهریور


«مارک» صاحب یک شرکت حمل و نقل عمومی در فرانسه است که پس از تشرف به اسلام، نام خود را به «عبدالکریم» تغییر داده است...

  • آزاده بوشهری
۱۷
شهریور


شهید علی محمودی



برای مطالعه «وصیتنامه شهدا» لطفاً اینجا را کلیک کنید.



  • آزاده بوشهری
۱۷
شهریور


شهید ناصر میرسنجری


آخرین عملیاتی که ناصر درآن شرکت داشت، عملیات «‏طریق القدس» بود. در جبهه «فرضیه» همین طور که ناصر با یکی از بچه ها جلو می رفتند از پشت سر متوجه صدایی می شوند. به سمت صدا بر می گردند تا بینند چه کسی است، دو عراقی را می بینند که در حال بیسیم زدن بوده اند.

‏ناصر بلافاصله با اسلحه اش که 16 ‏تیر هم بیشتر نداشته، به سمت آن دو نفر شلیک و هر دو عراقی را دستگیر می کند. آن دو نفر حتی جرات نکرده بودند شلیک کنند.

بعد از تکی که بچه ها در جاده تدارکاتی خرمشهر زدند و چند اسیر گرفتند دشمن علیه آنها آرایش نظامی گرفت و به آنها حمله کرد. در این حمله متاسفانه نیروهای ما چهار شهید دادند از جمله مختار بدیعی.

ناصر تعریف می کرد: «در این حمله قرار بود ارتش به ما کمک کند و مهمات به ما برساند زیرا مسافت طولانی بود و ما نمی توانستیم در مسیری که پیاده طی می کردیم مهمات ببریم. به همین خاطر هم به موقع مهمات به ما نرسید و دچار مشکل شدیم».

راوی: «همرزم شهید ناصر میرسنجری»

 

برای مطالعه «خاطرات همرزمان شهدا» لطفاً اینجا را کلیک کنید.



  • آزاده بوشهری
۱۷
شهریور


خاطرات خلبانان دفاع مقدس

طرح حمله به مناطقی از خاک دشمن، بلافاصله در اتاق جنگ پایگاه ششم شکاری بوشهر مورد بررسی قرار گرفت در این مرحله بود که ضربه ناشی از کودتای نوژه عمیقا حس شد...

  • آزاده بوشهری
۱۷
شهریور


قسم به جان تو ای عشق، ای تمامی هست / که هست هستی ما از خم غدیر تو مست

در آن خجسته غدیر تو دید دشمن و دوست / که آفتاب برد آفتاب بر سر دست

نشان از گوهر آدم نداشت هر که نبود / به خم سرای ولایت خراب و باده پرست

به باغ خانه تو کوثری بهشتی بود / که بر ولای تو دل بسته بود صبح الست

در آن میانه که مستی کمال هستی بود / به دور سرمدی‌ات هر که مست شد پیوست

بساط دوزخیان زمین ز خشم تو سوخت / چو در سپاه ستم برق ذوالفقار تو جست

هنوز اشک تو بر گونه زمان جاریست / ز بس که آه یتیمان، دل کریم تو خست

ز حجم غربت تو می ‌گریست در خود چاه / از آن به چشمه چشمش همیشه آبی هست

هنوز کوفه کند مویه از غریبی تو / زمانه از غم تنهایی‌ات به گریه نشست

دمی که خون تو محراب مهر رنگین کرد / دل تمامی آیینه‌ها ز غصه شکست

«نصرالله مردانی»


  • آزاده بوشهری
۱۷
شهریور


با توجه به این نکته که حج بر زنان نیز (در صورت استطاعت) واجب است، طبیعی است که آنان هم در مراسم حج حضور داشتند، بویژه با توجه به این ‌که از قبل اعلام شده بود که این حج، آخرین حج پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) است، به همین دلیل بانوانی زیادی در مراسم حجة الوداع حضور داشتند...

  • آزاده بوشهری
۱۶
شهریور


شهید شهرام مجاهدی

  • آزاده بوشهری