
خاطرات خلبانان دفاع مقدس
طرح حمله به مناطقی از خاک دشمن، بلافاصله در اتاق جنگ پایگاه ششم شکاری بوشهر مورد بررسی قرار گرفت در این مرحله بود که ضربه ناشی از کودتای نوژه عمیقا حس شد...
خاطرات خلبانان دفاع مقدس
طرح حمله به مناطقی از خاک دشمن، بلافاصله در اتاق جنگ پایگاه ششم شکاری بوشهر مورد بررسی قرار گرفت در این مرحله بود که ضربه ناشی از کودتای نوژه عمیقا حس شد...
قسم به جان تو ای عشق، ای تمامی هست / که هست هستی ما از خم غدیر تو مست
در آن خجسته غدیر تو دید دشمن و دوست / که آفتاب برد آفتاب بر سر دست
نشان از گوهر آدم نداشت هر که نبود / به خم سرای ولایت خراب و باده پرست
به باغ خانه تو کوثری بهشتی بود / که بر ولای تو دل بسته بود صبح الست
در آن میانه که مستی کمال هستی بود / به دور سرمدیات هر که مست شد پیوست
بساط دوزخیان زمین ز خشم تو سوخت / چو در سپاه ستم برق ذوالفقار تو جست
هنوز اشک تو بر گونه زمان جاریست / ز بس که آه یتیمان، دل کریم تو خست
ز حجم غربت تو می گریست در خود چاه / از آن به چشمه چشمش همیشه آبی هست
هنوز کوفه کند مویه از غریبی تو / زمانه از غم تنهاییات به گریه نشست
دمی که خون تو محراب مهر رنگین کرد / دل تمامی آیینهها ز غصه شکست
«نصرالله مردانی»
با توجه به این نکته که حج بر زنان نیز (در صورت استطاعت) واجب است، طبیعی است که آنان هم در مراسم حج حضور داشتند، بویژه با توجه به این که از قبل اعلام شده بود که این حج، آخرین حج پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) است، به همین دلیل بانوانی زیادی در مراسم حجة الوداع حضور داشتند...
در یکی از عملیاتها که نیروها می خواستند سدی را بشکنند، ناصر نیز جزء آنها بود و با آن گروه رفت. این گروه ده نفره، شب قبل از حمله جلو رفته بود و همه مینها را خنثی نموده و موانع را بر طرف کرده بودند.
ناصر تعریف می کرد: «در پشت سد، سه ساعت اسلحه هامون در آب بود. آنجا نگهبان عراقی به ما هشدار می داد و تهدید می کرد. به زبان عربی با او حرف زدم و سرش را گرم کردم. آن قدر او را به خود مشغول کردم تا بالاخره فرصتی پیش آمد و او را از بین بردم. در همین لحظه گشت عراقیها آمد. فوری اسلحه را از آب برداشتم تا متوجه من نشود. بسم الله گفتم و هدف گرفتم و با تعجب فراوان دیدم که با اینکه اسلحه ام در آب بود، شلیک کرد و یکی از گشتی ها کشته و دیگری زخمی شد و فرار کرد».
راوی: «همرزم شهید ناصر میرسنجری»
برای مطالعه «خاطرات همرزمان شهدا» لطفاً اینجا را کلیک کنید.
خاطرات پزشکان دوران دفاع مقدس
جوانی حدود 24 ساله لاغر اندامی آورده بودند که بر خلاف مورد قبلی که جوان تنومند و رشیدی بود، کشیده اندام و لاغر بود که او را به اورژانس ما آورده بودند.
او نیز تحت اصابت گلوله توپ یا تانک قرار گرفته بود. دست و پایش کاملاً سالم بود، سر و صورتش کاملاً سالم بود، سینه اش کاملاً سالم بود.
فقط تنها مشکلی که پیدا کرده بود این بود که از ناحیه توراکس تا لگن، فقط پوست جلوی شکمش سالم باقی مانده بود و پشت و ستون فقرات و آئورت و رودهایش را ترکش برده بود و شما حساب کنید که او آدمی بود که دست، پا، صورت و پوست جلوی بدن را داشت ولی پشت این پوست دیگر هیچ چیز نداشت و لگن، سینه و شکم به واسطه یه پوست به هم چسبیده بود. این دو مورد چیزهای عجیب و دردآوری بود، برایم یادآوری آنها کشنده و زجرآور است.
«کتاب پرسه در دیار غریب»
گوشها باز که امروز هزاران خبر است / خبری خوبتر از خوبتر از خوبتر است
صف ببندید که هنگام نماز روح است / در گشایید که جبریل امین پشت در است
همگی عید بگیرید که عید آمده است / ایـن همان عید خدای احد دادگر است
سـورۀ مائده خوانید که صد مائده نور / از خـدا در دل هــر آیـۀ آن مستتر است
هـر طرف مـینگرم قافله در قافله دل / هر دلی بال زنان سوی علی رهسپر است
این همان عید غدیر است که در خم غدیر / گوشهـا یکسر بـر خطبـۀ پیغامبـر است
خطبۀ ختم رسل حکم خدا مدح علی است / خطبهای که سندش مستند و معتبـر است
ایها الناس هـر آنکـس کـه منم مولایش / ایـن علی او را تـا روز جـزا راهبـر است
این علی بعـد نبی رهبر و مولای شماست / این علی منجی یک خلق به موج خطر است
این علـی وجـه خدا چشـم خدا گوش خدا / این علی دست خدا بازوی فتـح و ظفر است
من همـان شهـر علومم همه باشید گواه / که علـی تـا ابدالدهـر بـر این شهر، در است
این امـام است امـام است امـام اسـت امـام / که امامت به وجودش همه جا مفتخر است
چشم بی نور علی تا صف محشر کـور است / دین بی مهر علی پیکر بی دست و سر است
شرر نار همان بغض علی بـغض علـی است / مهـر او پیشِ روی آتـش دوزخ سپـر است
بــه تمـام بشـر اعـلام کنـد ختـم رسل / که علـی بـن ابیطالـب خیــرالبشر است
خصـم او را پسـر مادر خـود باید خواند / غیر از این چاره نداریم که او بی پدر است
بی نمازی اسـت اگـر بی علی آرید نماز / این نمازی که اجرش همه نار سقر است
مهر پروندۀ اعمال شما مهـر علی است / بی علی طاعت کونیـن زیان و ضرر است
گر دو صد کوه طلا در ره معبـود دهید / بی تـولّای علـی جملـه هبا و هدر است
هر که شد خصم علی خصم نبی خصم خداست / در حقیقـت ز زنــازاده زنازادهتــر است
دشمن آل محمّـد چـو بــه محشـر آید / آتش خشم خدا از نفسش شعلهور است
به سر دوش رسول و به کف پای علی / بنویسیـد علـی بـت شکـن بیتبر است
بـی ولایش نفسی گر بزند جبـراییل / کمتر از مرغ زمین خوردۀ بی بال و پر است
جنـت از مهـر محبّـان علـی شاخـۀ گـل / دوزخ از بغض غلامان علی یک شـرر است
بــی تولّای علـی نیـست رسـالت کامـل / ثمــر بــاغ نبــوّت همه از این شجر است
نخلهــا جمله گواهـند خدا مـیداند / که علی تشنه، ولی تشنۀ اشک سحر است
سجده بی مهر علی سجده به بت باشد و بس / روزه با بغـض علی نیـز گناه دگر است
جنّت و کوی علی هست چو یک قطعه زمین / کوثـر و مهر علی قصۀ شیـر و شکـر است
صورت حق و علی صورت غیب است و شهود / طلعت احمد و او سـورۀ شمس و قمـر است
میثم این فخر تو را بس که از این مزرع عمر / نخـل سرسبـز تـو را بـار ولایـت ثمر است
«سازگار»
باید مشخص شود که غدیر در مسیر چه مناطقى قرار دارد و اهالى چه مناطق و چه شهرهایى در غدیر حضور داشتهاند، درباره این که غدیر در چه فاصلهاى از مکه و در کدام سمت از این شهر واقع شده است، در منابع تاریخى بیشتر فاصله غدیر تا جُحفه گزارش شده است. به عبارتى از آن جا که جحفه مکان شناخته شدهاى بوده، سعى شده است تا غدیر با جحفه شناسانده شود...