شهدای بوشهر

Memories of Bushir Martyrs

شهدای بوشهر

Memories of Bushir Martyrs

شهدای بوشهر

سردار جنگهای نامنظم شهید علیرضا ماهینی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

علیرضا قابل رویت نبود

جمعه, ۲۸ مهر ۱۳۹۶، ۰۴:۰۶ ق.ظ

شهید علیرضا ماهینی

خاطرات سردار شهید علیرضا ماهینی (قسمت سی و دوم)

تانکی که داشت به سمت ما شلیک می کرد با آر.پی.جی علیرضا که برای ما قابل رویت نبود، مورد هدف قرار گرفت. البته اولین آر.پی.جی که شلیک کرد به تانک نخورد، دومین گلوله ای که به سمت تانک شلیک کرد، تانک خفه شد...

بچه ها سریع شروع کردند به الله اکبر گفتن و آمدند بالای تپه، در همان حال عراقی ها را دیدیم که در حال فرار بودند. بچه ها آنها را دنبال کردند و تعدادی از آنها را به اسیر گرفتند. با یکی از بچه ها رفتیم گوشه ای مستقر شدیم. نفربر عراقیها را دیدیم که داشت به طرف ما می آمد و ما فقط یکی دو گلوله داشتیم.

یکی از بچه های تهران گفت: «برو به علیرضا بگو شلیک بکنیم یا بگذاریم بیاید بالا اسیرشان کنیم؟». من هم سریع دویدم و به طرف علیرضا رفتم. به ایشان گفتم: «ما گلوله نداریم». داشتم با او صحبت می کردم که نفربر رسید بالا، اما خوشبختانه متوجه نشد که ما ایرانی هستیم.

علت این موضوع هم این بود که همه ما کلاه تکاوری سیاه (عراقی) روی سر گذاشته بودیم و بازوبند سفید زده بودیم، به این دلیل که نیروهای خودی را با نیروی عراقی اشتباه نگیریم ولی عراقیها چون کلاه سیاه ما را دیدند، خیال کردند نیروی خودشان هستیم و متوجه نشدند که در این تپه و در دل عراقیها قرار گرفته ایم.

بعد که بالا آمدند و کنار ما رسیدند، بچه ها اسلحه را طرفشان گرفتند. بیچاره ها مات شده بودند. به علیرضا گفتم: «گلوله نداریم، فقط چند تا گلوله در کوله ی دو تا از بچه ها که شهید شده اند، وجود دارد، برویم آنها را بیاوریم؟».

گفت: «کی شهید شده؟». گفتم: «احمد غفوری»، می خواستم که چیزی به ایشان نگویم، با خودم گفتم ممکن است ناراحت بشود. ولی علیرضا جواب داد: «خودت دیدی که شهید شد؟». گفتم: «بله». بعدش گفتم: «جمهوری هم شهید شده؟». گفت: «بروید گلوله های آر.پی.جی آنها را بیاورید». رفتیم و دستور ایشان را اجرا نمودم.

«یکی از همرزمان سردار شهید علیرضا ماهینی»

 

برای مطالعه «خاطرات شهید ماهینی» لطفاً اینجا را کلیک کنید.

 

  • آزاده بوشهری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی