شهدای بوشهر

Memories of Bushir Martyrs

شهدای بوشهر

Memories of Bushir Martyrs

شهدای بوشهر

سردار جنگهای نامنظم شهید علیرضا ماهینی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

۴۴ مطلب با موضوع «با حجاب» ثبت شده است

۰۴
آبان

راهیان نور

 

دختری 19 ساله هستم. از 12 سالگی تک رقصنده مراسم های جشن و عروسی بودم. جلوی مردان و زنان می رقصیدم. مادرم همش اعتراض می کرد، گاهی هم گریه میفتاد، التماس می کرد که لااقل جلوی مردها نرقصم. می گفت: «منو جلو بی بی فاطمه زهرا (سلام الله علیها) شرمسارم نکن»، اما من گوشم بدهکار نبود....

  • آزاده بوشهری
۰۱
آبان

حجاب

 

چگونه چادری شدم؟ (قسمت پنجم)

بابا صداشو تو گلو انداخت و گفت: «شما جواب منو ندادی، من دارم می گم کی گفته این باید چادر سر کنه؟ اینو بگو». حامد به دیوار تکیه داد و گفت: «خدا گفته». بابا گفت: «خدا گفته؟ خدا کجا گفته دختر جوونی که اومده ماه عسل باید چادر سیاه سر کنه؟ سئوال اینه اخوی». حامد گفت: «خدا گفته خانوما همیشه باید زیباییهاشونو بپوشونن، این دیگه ماه عسل و غیر ماه عسل نداره». بابا گفت: «شما جواب منو نمیدی، فقط میخوای در بری، یه سری حرفا رو هم سرِهم بندی می کنی تحویل میدی»...

  • آزاده بوشهری
۳۰
مهر

حجاب
 

چگونه چادری شدم؟ (قسمت چهارم)

حامد سرشو به علامت نه تکون داد و گفت: «اگه منظورتون از هر چی می کشین حجابه که باید بگم من حجابو واجب نکردم». بابا با طعنه گفت: «بله، شما که پُخی نیستی، آخوندا واجب کردن، احمقایی هم باور کردن». حامد با ناراحتی گفت: «نه بابا جان، آخوندا هم از خودشون درنیاوردن، خدا واجب کرده، دلایلش هم هزار بار گفتن، برید تحقیق کنید». بابا با حالت مسخره گفت: «شما که تحقیق کردی بگو مام استفاده کنیم»....

  • آزاده بوشهری
۲۹
مهر

حجاب

 

چگونه چادری شدم؟ (قسمت سوم)

وارد اتاق که شدم دیدم مامان از اتاق خواب اومده بیرون و بهت زده به ما نگاه می کنه. جذبه صدای بابام و شوک چادر پوشیدن من باعث شده بود حیرون باشه، از ترس دست و پاهام شروع کرد به لرزیدن. دو سه قدم عقب عقب رفتم که یهو ناغافل پام گرفت به مبل، تعادلم رو از دست دادم و بدجور کله پا شدم و دیگه هیچی نفهمیدم...

  • آزاده بوشهری
۲۸
مهر

حجاب

 

چگونه چادری شدم؟ (قسمت دوم)

وقتی رسیدیم هتل و از هم جدا شدیم یه مقدار استرس گرفتم. حامد خیلی اصرار داشت همراهم بیاد ولی خودم بهش اجازه ندادم، این کاری بود که باید فقط من و خدا، گروهی با هم انجامش می دادیم، می خواستم فقط روی خدا حساب باز کنم و فقط او رو حامی خودم ببینم...

  • آزاده بوشهری
۲۷
مهر

حرم امام رضا (علیه السلام)

 

چگونه چادری شدم؟ (قسمت اول)

اسم من رویاست. میخوام ماجرای چادری شدنم رو براتون تعریف کنم. سه سال پیش بود. می رفتم اول دبیرستان، یک سالی بود که می خواستم چادری بشم اما خانواده‌ام قبول نمی کردن. داداشام مانع می شدن و مادرم ته دلم رو خالی می کرد. می گفت: «تو نمی تونی، من تو رو می شناسم». گاهی وقتا بابام می گفت: «دختر، چادر مگه بچه ‌بازیه که بخوای یه روز درمیون بپوشی»...

  • آزاده بوشهری
۲۶
مهر

حجاب

 

دختری بی حجاب بودم. کلاً اعتقادی به حجاب نداشتم، به محرم و نامحرم، به حجاب، برام بی اهمیت بود. سفت و سختم پای خواستم بودم. اصلاً علاقه ای به چادر نداشتم. حس می کردم بی کلاس و بی پرستیژ میشم.

  • آزاده بوشهری
۲۵
مهر

حجاب

 

نوشته شده توسط فاطیما از پاناما

من در خانواده ایی به دنیا آمدم که مخلوطی از دین ها بود (پدرم یهودی و مادرم مسیحی بودند). از دید یهودیها من مسیحی و از دید مسیحی ها یهودی بودم. پس تصمیم گرفتم به خودم برچسب نزنم و تنها می گفتم که من خدا را باور دارم و نیاز به دینی ندارم که این را ثابت کند...

  • آزاده بوشهری
۲۳
مهر

حرم امام رضا (علیه السلام)

 

تا هفت سال پیش به شدت از چادر بدم می آمد. یعنی چی که یک پارچه سیاه رو می کشند سرشون؟ چه لزومی داره؟ چرا خودشونو با چادر انگشت نما می کنن؟ آخه چه قشنگی داره؟ این امل بازیها چیه؟...

  • آزاده بوشهری
۲۱
مهر

حجاب

 

من امروز زهرا یغماییان هستم. دیروز کی بودم؟ دیروز و روزهای قبل از آن، من ماریا بودم. یه دختر مسیحی ولی ایرانی و به اقتضای دینم بدحجاب، می دونید چی شد که زهرا شدم؟ خدا بهم نگاه کرد و تو دانشگاه عاشق پسری شدم ...

  • آزاده بوشهری